"پا برهنه تا بهشت"؛ قصه شهیدی که قاچاقی به زیارت امام حسین(ع) رفت
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۱۹۶۱۷
عاشق امام حسین(ع) بود و چند باری قاچاقی و پابرهنه به زیارتش رفته بود؛ اهل کار خیر و خدمت به مردم بود و در مجنون سرود عاشقی سر داد.
به گزارش خبرگزاری شبستان از همدان، جنگ منظومه عاشقانه ای بود؛ منظومه ای که قهرمانانش انسان هایی عادی بودند سرشار از حس زندگی، ایمان و اخلاص. افرادی که در کنار رزم و جنگ، اهل نماز شب و نیایش و دعا بودند و احسان و دستگیری از نیازمندان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخشی از این کتاب آمده است: «پدر همیشه مواظب بود اگر کسی در شرایط بدی قرار گرفته به هر نحو ممکن کمکش کند. دوستان ماجراهای زیادی از کمک های او به همرزمان در جبهه ها نقل می کنند. یک روز برای یکی از بسیجی ها که اهل روستای دره مرادبیک همدان بود؛ نامه ای می آید و خبردار می شود همسرش به خاطر شرایط بد مادی به خانه پدرش رفته و دختر خردسالش هم در بیمارستان بستری است.
او برای پدر درد دل کرده بود و فکر می کرد مشکلش راه حلی ندارد، اما پدر تا موضوع را می فهمد؛ بلافاصله سراغ همرزمان می رود و بدون اینکه آنها داستان را بفهند؛ می گوید هر کس هر چه قدر می تواند پول به او قرض دهد. حدود سه چهار هزار تومان جمع می شود.
لازم به ذکر است که به بسیجیان متأهل 2400 تومان و به مجردها 2 هزار تومان می دادند و البته این مبلغ بعد از تسویه قابل دریافت بود. بعد پدر می رود سراغ آن شخص و پاکت پول را به او می دهد و هزار تومان هم در جیبش می گذارد و می گوید: بلند شو برو همسرت به تو نیاز دارد. از فرماندهی چهل و هشت ساعت برایت مرخصی گرفته ام. برو به خانواده ات برس. پدرم خیلی زود خودش به کسانی که از آنها پول قرض کرده بود؛ قرضش را پس داد.»
به گزارش شبستان، شهید اسماعیل حسنی سال ۱۳۰۵ در شهر جورقان همدان به دنیا آمد و در ۱۰ سالگی مادر خود را از دست داد. در سال ۱۳۲۳ با یکی از دختران روستایی ازدواج کرد و پس ازچند سال برای زیارت به عراق رفت به طوری که تا سال ۱۳۴۹ بارها به این کشور سفر کرده بود. از مجاوران بارگاه ملکوتی سالار شهیدان حسین بن علی(ع) بود و در کارخانه پنبه کربلا کار میکرد.
بارها به دلیل سفر قاچاقی به عراق دستگیر و روانه بازداشتگاه شده بود؛ با این حال هر بار با پای پیاده و برهنه این راه را می پیمود به همین دلیل مردم لقب کربلایی پابرهنه را به او داده بودند.خود گرفته بود.
بارها در بارگاه امام اول شیعیان علی(ع) نماز جماعت را پشت سر امام راحل به جماعت اقامه کرده و از آن زمان با این روحانی مبارز آشنا بود. پس از به قدرت رسیدن صدام در عراق به ایران بازگشت و در شهرهای مختلف مشغول به کار در نانوایی شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای پیگیری مسائل انقلاب چندین بارعازم قم شد.
پس از ۱۶ دی سال ۱۳۵۶ با شروع اولین حرکت انقلاب اسلامی در همه تظاهراتها و تجمعات شرکت میکرد و خدمتگزاری صادق برای مردم بود و به آنها کمک میکرد؛ حتی در بین اهل سنت هم دارای احترام بود.
پس از شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه نبرد شتافت و از هیچ تلاشی برای کمک به آنها دریغ نکرد و هر موقع صحبتی میکرد؛ این کلام امام را به زبان میآورد که «کار برای خدا شکست ندارد».
پس از حضور در جبههها از هر راهی به رزمندگان خدمت میکرد و سالها در واحدهای اطلاعات، عملیات و گردان پیاده به رزمندگان خدمت میکرد. اسماعیل حسنی دارای مکارم اخلاق، بسیار خوشرو و زبانزد عموم بود و به همین دلیل لقب بابا حسنی به او داده بودند. سرانجام پس از دهه اول محرم سال 1365 در جزیره مجنون به شهادت رسید و بدنش تکه تکه شد.
پایان پیام/
پایان پیام/728منبع: شبستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۱۹۶۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خانه مادر شهیدی که دیوارهایش مزین به عکس شهدا است
خبرگزاری مهر؛ گروه استانها: خانه کوچک و باصفایی دارد هر گوشهای از دیوارهای خانه یک تابلو و عکسی از شهیدی است که روزگاری برای دفاع از این مرز و بوم تلاش کردهاند.
حاجیه سلمه صدایش میکنند، مادری که از چروکهای دست و صورت وخمیدگی قدش مشخص است روزگار را به سختی سپری کرده است.
لبخند لبهایش دلگرمی و انرژی را روانه وجود مهمانانش میکند، دور تا دور خانهاش را با عکس شهیدانش زینت داده است.
حاجیه سلمه میگوید: یاد و وجود همسر و فرزند شهیدش را با عکسهایشان زنده نگه میدارد و معتقد است اگر نبود رشادت جوانان این مرز و بوم در دوران دفاع مقدس امروز عزت و امنیتی هم در وجود مردمان این شهر و دیار حس نمیشد.
در گوشهای از دیوار خانهاش عکسی از شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش را نصب کرده است.
برکت و صفای خانهاش را مدیون وجود این شهیدان میداند.
بر بنر خانهاش واژه «وعده صادق» نوشته شده سواد خواندنش را ندارد اما میگوید نشانی از بستن دهان دشمنان ایران و شادی دلهای مردم است که سپاه به ثمر رساند.
مهر وجودش مسوولان را به خانهاش کشاند و یادواره خانگی شهیدان سبحانی را رقم زد، یادوارهای که مسوولان را به پاس قدردانی از زحمات این مادر و همسر شهید راهی منزلش کرد.
کشمش، بادام، گردو و شربت حاصل دسترنج و تلاش این مادر است که با آنها از مهمانانش پذیرایی میکند و ساده و بیریا مهمانانش را حبیب خدا خطاب میکند.
معنویت در صورت و رفتار و منزل حاجیه سلمه موج میزند و به پاس صبر و استقامت این مادر، سپاه بیتالمقدس از ایشان تجلیل میکند تا قدردانی و تکریم از خانواده شهدا را به همه افراد جامعه گوشزد کند.
حاجیه سلمه گرچه سن بالایی دارد و مسن است اما راهپیمایی نیست که در آن شرکت نکرده باشد و میگوید در صف اول همه راهپیماییها از ۲۲ بهمن گرفته تا روز قدس و غیره شرکت میکند و شعار مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریکا را برای همیشه سر میدهد تا نابودی دشمنان این مرز و بوم و سربلندی جوانان کشور را شاهد باشد.
حاجیه سلمه برای همه جوانان و مسوولان دعای عاقبت بخیری و سلامتی میکند و میگوید: یادمان باشد از افراد اطرافمان گرفته تا داشتههایمان هر آنچه داریم نعمت خداوند است و باید همیشه قدردان نعمت پروردگار بود.
شکرگزاری پروردگار و قانع بودن را دو ویژگی انسانهای موفق میداند و از جوانان میخواهد برای هرآنچه که دارند شکرگزار پروردگارشان باشند.
وی از اینکه عکس شهدا زینت بخش دیوارهای خانهاش شده خوشحال است و میگوید این کار موجب شده همیشه در منزلم احساس آرامش و امنیت کنم.
کد خبر 6093677